لیست بهترین انیمه های ترسناک

قسمت اول

شما امشب نمی‌توانید بخوابید. مطمئنم بعضی از شما تصور می‌کنید که طرفدار ترس هستید و چیزی به‌راحتی شمارا نمی‌ترساند؛ اما هیچ‌کدام از این انیمه‌ها را بدون آمادگی نبینید. ما می‌خواهیم نگاهی به بهترین انیمه‌های ترسناک بی اندازیم، انیمه‌های که شامل تمام عناصر یک داستان ترسناک خوب باشند؛ مرگ، تراژدی، گروتسک، ماوراءالطبیعه، ارواح، زامبی‌ها و چیزهای بیشتری که در تصورتان هم نمی‌گنجد؛ اما پیش از معرفی این انیمه‌ها، مفهوم ترس و ژانر هارور را در دنیای انیمه بررسی می‌کنیم.

ازآنجایی‌که بیشتر انیمه‌های که لقب “هارور ” را در شناسنامه سبک‌شناسی خود به یدک می‌کشند، درواقع بیشتر “گور ” هستند تا ترسناک، این دو ژانر را نمی‌توان جدا از هم برسی کرد؛ اما “گور ” چیست و به چه معناست؟ این کلمه مخفف واژه “گروتسک ” است که در اصل نوعی سبک طنز سیاه در ادبیات و هنر است و به معنی چیزی تحریف‌شده، زشت، غیرعادی و خیالی است. طنز گروتسک مخاطب را بین خنده و وحشت در تعلیق می‌گذارد.
ساب ژانر “گور ” در انیمه، به‌شدت اِکستریم و افراطی و محتوای آن شامل خونریزی زیاد، خشونت اغراق‌شده و گروتسک است. چیزی شبیه سبک فیلم‌های “اسلَشِری ” و البته با همان درجه‌بندی. “گور ” توسط مرگ‌ومیر با جزئیات دقیق و بیش‌ازحد و یا عجیب‌وغریب تعریف می‌شود؛ مقدار وافری خون، استخوان‌های شکسته قابل‌رؤیت و انبوهی از اندام داخلیِ بیرون ریخته. این ساب ژانر همچنین می‌تواند فراتر از تعاریف معمول خود برود. همان‌طور که از خود اسم “گروتسک ” می‌آید، انیمه‌های گور بیشترین سعی خود را می‌کنند که تا با دقتی زننده و با زیاده‌روی تمام بیشترین مرگ و بدفرمی و ناهنجاری را به نمایش بگذارند. برای کاراترها کافی نیست که فقط بمیرند؛ آن‌ها یا کارترهای که آن‌ها را تماشا می‌کنند باید واقعاً احساسش کنند. چه شکنجه روانی دیدن کسی باشد که به‌آرامی قطع عضو و تجزیه می‌شود و یا درد چسبیدن به زندگی در لحظات نزدیک مرگ، شما می‌توانید مطمئن شوید که میزان زیادی از درد و رنج یا حداقل شوکی عمیق را تجربه می‌کنید. وقتی پای انیمه در میان باشد، ریشه‌های ژانر وحشت و گور کاملاً درهم‌تنیده می‌شوند. تنها در گور همه‌چیز به‌مراتب اِکستریم تر و البته خون‌آلودتر است.
خوب دیگر… وقتتان را خالی کنید، به دوستانتان زنگ بزنید تا بیایند، چراغ‌ها را خاموش‌کنید، تنقلات را دم دست بگذارید و خودتان را آماده کنید که حسابی بترسید.
• توکیو غول ۲۰۱۵ TOKYO GHOUL«توکیو غول» که از داستان “مسخ ” نوشته‌شده در سال ۱۹۱۵ الهام گرفته شده دربارهٔ پسری ۱۸ ساله به نام کن کانکی است که در کافه‌ای که معمولاً به آنجا می‌رود با دختری به نام ریزه آشنا می‌شود که هر دو هم‌سن هستند و در خواندن کتاب با یکدیگر تفاهم دارند. کانکی غافل از اینکه ریزه یک غول است (موجودات مرموزی شبیه به انسان که رژیم غذایشان گوشت انسان‌ها است) مورد حمله او قرار می‌گیرد، اما در پی ناباوری کانکی جان سالم بدر می‌برد و به‌شدت مجروح می‌شود. پس از انتقال کانکی به بیمارستان، از آن غول بر روی او پیوند اعضا انجام می‌گیرد. پس از به هوش آمدن، کانکی درمی‌یابد که خود او نیز تبدیل به یک نیمه انسان/نیمه غول شده و در دنیایی که دیگر انسان‌ها در بالاترین زنجیره غذایی قرار ندارند گرفتار می‌شود.
«توکیو غول» مثل ترکیب «رزیدنت ایول» و «مردان اکس» است. داستان به دست آوردن نیروی جدید، خط داستانیِ تازه‌ای محسوب نمی‌شود؛ اما «توکیو غول» به شکل مؤثر موفق به اجرای این خط داستانی به شکلی کاملاً نو می‌شود. این انیمه اطمینان حاصل می‌کند که هیچ مرز مشخصی بین خیر و شر وجود نداشته باشد و بیش از آن که مسائل سیاه‌وسفید باشند، خاکستری هستند. بیشتر تمرکز آن بر “گور ” و “اکشن ” است اگرچه با این کار کاراکترهایش کمی بیش از اندازه تحت‌فشار گذاشته.
• هیگوراشی وقتی آن‌ها گریه می‌کنند ۲۰۰۶ HIGURASHI NO NAKU KORO NI این از آن انیمه‌های ست که باید با چراغ روشن و پرده‌های بسته دید. احساس عمیق ترس و وحشتی که آن را احاطه کرده هرگز از بین نمی‌رود و بندرت فرصتی به مخاطب می‌دهد تا میان این همه حوادث وحشتناک نفسی تازه کند. داستان با شروع شادی آغاز می‌شود؛ میبارا کِیچی به شهر آرامی به نام هینامیزاوا نقل‌مکان می‌کند. او در مدرسه اوقات خوشی را با بازی کردن با دوستان جدیدش می‌گذراند؛ اما همان‌طور که همیشه اوضاع در شهرهای کوچک پیش می‌رود اینجا نیز هیچ‌چیز آن‌طور که به نظر می‌رسد نیست. وقتی او با یک قتل رودررو می‌شود، کم‌کم متوجه می‌شود که دوستانش از دخترهایی بی‌گناه به قاتلانی روانی تغییر می‌کنند.
این سریال به ۶ چَپتِر تقسیم می‌شود. هر چَپتر معمایی متفاوت با مِتُدهای ترسناک قتل دارد. از به میخ کشیدن دختر کوچک به صلیب تا کوبیدن سر مردم با ضربات متعدد چوب بیس‌بال. خالقان این انیمه به‌هیچ‌عنوان در نمایش خشونت کوتاهی نمی‌کنند. همین که فکر می‌کنید دیگر اتفاقات از این خون‌بارتر نمی‌شود، اپیزود بعدی غافلگیرتان می‌کند.
• اِلفِن لید (ترانه پریان) ۲۰۰۴  ELFEN LIEDبا شیرجه‌ای در ژانر ساینس فیکشن، «الفن لید» از ترس روان‌شناختی برای انعکاس حالات انسان استفاده می‌کند.
داستان درباره نژاد تکامل‌یافته دیکلونیئوس‌ها است که دارای دو شاخ بر روی سر و قدرت ماورائی فراوانی بودند که توسط دستان نامرئی آن‌ها ارائه می‌شود. با داشتن این نیروهای فرا بشری آن‌ها به‌راحتی قادر به از بین بردن نسل بشر بودند. انسان‌ها با هراسی که از این قدرت داشتند، آن‌ها را در یک مرکز تحقیقات محرمانه قرنطینه کرده تا بر روی آن‌ها مطالعه و آزمایش انجام دهند. در بین این جهش‌یافته‌ها یک دختر به نام لوسی فرار می‌کند و بسیاری از نگهبانان را در این راه به قتل رساند. او موفق به فرار می‌شود اما در انتها توسط یک تک‌تیرانداز مورد اصابت گلوله قرار می‌گیرد و به دریا پرتاب‌شده و دچار فراموشی می‌شود. جریان آب او را به شهر کاماکورا می‌کشاند. لوسی در کنار ساحل با دو فرد محلی به نام‌های کتا و یوکا آشنا می‌شود که آن‌ها برای او نام نیو را انتخاب می‌کنند. آن‌ها تصمیم گرفتند نیو را به خانه خود برده و از او مراقبت کنند. آن‌ها تمام تلاش خود را کرده تا به نیو کمک کنند؛ اما با گذشت زمان نیو بیشتر دردسرساز می‌شود…
خشونت بصری شدید و برهنگی نقاط مشخصه «الفن لید» هستند. این قساوت بی‌پرده تا به انتهای مجموعه ادامه دارد اما نه بدون تِمِ مستحکمی برای توجیه آن. این انیمه می‌خواهد اثرات مخرب تبعیض را نشان دهد و همچنین مقابله‌ی بین شفقت و انتقام را در انسان‌ها به نمایش بگذارد. در این راه برای نمایش دیدگاه فلسفی‌اش مسیر ترسناکی را در پیش می‌گیرد.
• تجربیات سریالی لین ۱۹۹۸ SERIAL EXPERIMENTS LAINاگر «تجربیات سریالی لین» را با یک ذهن باز ببینید، یکی از سریال‌های ست که بیشتر از هر انیمه دیگری ذهنتان را به چالش کشیده و تحریک می‌کند. این‌یک داستان خطی متعارف نیست؛ بلکه برای بیان داستانش متکی به اتمسفر و کاراکترها است.
محوریت داستان بر زندگی دختری به نام لین یاکورا است که در حومه ژاپن زندگی می‌کند و ارتباطش با وایرد که یک شبکه کامپیوتری مشابه اینترنت است. ماجرا از جایی شروع می‌شود که دخترهای مدرسه ایمیلی از چیسا یوکومودا دریافت می‌کنند که به‌تازگی خودکشی کرده. لین هم نامه مشابهی دریافت می‌کند و چیسا در چت به او می‌گوید که درواقع نمرده بلکه تنها “بدن خود را رها کرده است ” و درنتیجه توانسته خدا‌ را در وایرد پیدا کند. لین بعدازاین ماجرا شروع می‌کند به عمیق‌تر شدن در افکار خودش و شناختن بیشتر دنیای کامپیوترها و شبکه.
بیماری‌های روانی و تنهایی نقش بزرگی در این انیمه بازی می‌کند. با توجه به عدم وجود دوستان و زندگی خانوادگی نامطلوب، تنها بودن لین یک راز نیست. او به‌طور مداوم با آلتِر ایگوهای (شخصیت‌های متفاوت در وجود یک انسان) خود روبرو می‌شود؛ مانند خود شیطانی‌اش یا خود باهوشش که می‌خواهد به او و نزدیکانش درد و رنج وارد کند. بااینکه این‌یک انیمه ترسناک سنتی نیست؛ اما وحشتِ تکنولوژی رابطه بین شخص و دنیا را نشان می‌دهد. این مجموعه ترکیبی است از فلسفه، تاریخچه کامپیوتر، ادبیات سایبِرپانک و نظریه توطئه که باعث شده موضوع چندین تحقیق دانشگاهی قرار بگیرد.



قسمت دوم


شما امشب نمی‌توانید بخوابید. مطمئنم بعضی از شما تصور می‌کنید که طرفدار ترس هستید و چیزی به‌راحتی شمارا نمی‌ترساند؛ اما هیچ‌کدام از این انیمه‌ها را بدون آمادگی نبینید. ما می‌خواهیم نگاهی به بهترین انیمه‌های ترسناک بی اندازیم، انیمه‌های که شامل تمام عناصر یک داستان ترسناک خوب باشند؛ مرگ، تراژدی، گروتسک، ماوراءالطبیعه، ارواح، زامبی‌ها و چیزهای بیشتری که در تصورتان هم نمی‌گنجد؛ اما پیش از معرفی این انیمه‌ها، مفهوم ترس و ژانر هارور را در دنیای انیمه بررسی می‌کنیم.
ازآنجایی‌که بیشتر انیمه‌های که لقب “هارور ” را در شناسنامه سبک‌شناسی خود به یدک می‌کشند، درواقع بیشتر “گور ” هستند تا ترسناک، این دو ژانر را نمی‌توان جدا از هم برسی کرد؛ اما “گور ” چیست و به چه معناست؟ این کلمه مخفف واژه “گروتسک ” است که در اصل نوعی سبک طنز سیاه در ادبیات و هنر است و به معنی چیزی تحریف‌شده، زشت، غیرعادی و خیالی است. طنز گروتسک مخاطب را بین خنده و وحشت در تعلیق می‌گذارد.
ساب ژانر “گور ” در انیمه، به‌شدت اِکستریم و افراطی و محتوای آن شامل خونریزی زیاد، خشونت اغراق‌شده و گروتسک است. چیزی شبیه سبک فیلم‌های “اسلَشِری ” و البته با همان درجه‌بندی. “گور ” توسط مرگ‌ومیر با جزئیات دقیق و بیش‌ازحد و یا عجیب‌وغریب تعریف می‌شود؛ مقدار وافری خون، استخوان‌های شکسته قابل‌رؤیت و انبوهی از اندام داخلیِ بیرون ریخته. این ساب ژانر همچنین می‌تواند فراتر از تعاریف معمول خود برود. همان‌طور که از خود اسم “گروتسک ” می‌آید، انیمه‌های گور بیشترین سعی خود را می‌کنند که تا با دقتی زننده و با زیاده‌روی تمام بیشترین مرگ و بدفرمی و ناهنجاری را به نمایش بگذارند. برای کاراترها کافی نیست که فقط بمیرند؛ آن‌ها یا کارترهای که آن‌ها را تماشا می‌کنند باید واقعاً احساسش کنند. چه شکنجه روانی دیدن کسی باشد که به‌آرامی قطع عضو و تجزیه می‌شود و یا درد چسبیدن به زندگی در لحظات نزدیک مرگ، شما می‌توانید مطمئن شوید که میزان زیادی از درد و رنج یا حداقل شوکی عمیق را تجربه می‌کنید. وقتی پای انیمه در میان باشد، ریشه‌های ژانر وحشت و گور کاملاً درهم‌تنیده می‌شوند. تنها در گور همه‌چیز به‌مراتب اِکستریم تر و البته خون‌آلودتر است.
خوب دیگر… وقتتان را خالی کنید، به دوستانتان زنگ بزنید تا بیایند، چراغ‌ها را خاموش‌کنید، تنقلات را دم دست بگذارید و خودتان را آماده کنید که حسابی بترسید.

• دختر جهنمی ۲۰۰۴ تا ۲۰۰۹ HELL GIRLبا محوریت ایده انتقام، بی‌عدالتی و ماهیت احساسات انسانی، «دختر جهنمی» درباره یک وب‌سایت محرمانه است که مردم فقط در نیمه‌شب به آن دسترسی دارند. اسم آن “خط تلفن مستقیم به جهنم ” The Hotline to Hell است، تنها یک جمله در بک‌گراند سیاه آن نوشته‌شده: “من انتقام شما را خواهم گرفت “. در آنجا شما می‌توانید نام یک فرد را بنویسید و وارد یک قرارداد شوید که آن شخص را بلافاصله به جهنم خواهد فرستاد؛ اما با این کار موافقت می‌کنید که شما هم بعد از مرگ به جهنم بروید.
هر اپیزود شامل یک داستان کوتاه کامل می‌شود و درباره فردی است که با آشنایی و تجربیاتی که از طریق “خط تلفن مستقیم به جهنم ” کسب می‌کند، مورد عذاب قرار می‌گیرد. این سریال همیشه شامل خشونت و وحشت بصری نیست اما محتوای آزار دهنده‌ای دارد و ماهیت پیچیده بشر را به نمایش می‌گزارد. در این داستان‌ها هیچ‌کس به شکل مطلق شیطانی یا بی‌گناه نیست.
• دفترچه مرگ ۲۰۰۶ تا ۲۰۰۷ DEATH NOTEاین یکی از محبوب‌ترین انیمه‌های ژانر هارور (و تمام انیمه‌ها در هر ژانری) است. «دفترچه مرگ» به یک پدیده فرهنگی تبدیل شده است. محبوبیت عظیم آن در سراسر جهان از جمعیت اوتاکوها پیشی گرفته و تبدیل به یک آیکون فرهنگ عامه شده است (اوتاکو به افرادی می‌گویند که طرفدار پر و پا قرص انیمه هستند).
داستان درباره پسر دانش آموز ۱۷ ساله باهوشی است که دفتری با قدرت‌های مافوق طبیعی پیدا می‌کند که متعلق به یک شینی گامی (خدای مرگ) به نام ریوک است. این دفترچه به دارنده‌ی آن این توانایی را می‌دهد که هرکسی را تنها با دانستن اسم و شناختن چهره‌اش بکشد. در صفحهٔ اول دفتر توضیح داده‌ شده که اگر نام شخصی در دفتر نوشته شود و نویسنده در همان‌ حال چهرهٔ شخص را در ذهنش مجسم کند، آن شخص پس از ۴۰ ثانیه بر اثر حمله قلبی خواهد مرد. لایت از این قدرت استفاده می‌کند تا نقش خدا را بازی کند و زمین را از شر پاک کند.
کاراکتر پردازی این انیمه به تنهایی کافی ست که بخواهید آن را ببینید. لایت و اِل دوتا از جذاب‌ترین کاراکترهای هستند که تابه‌حال دیده‌اید. آن‌ها هردو نابغه‌اند و هرکدام دارای صفاتی هستند که باعث می‌شود با هرکدام یا یکی از آن‌ها همزاد پنداری کنید. روشی که آن دو باهم موش و گربه بازی می‌کنند بسیار مسحور کننده و قابل ستایش است. برخلاف بیشتر ضدقهرمان‌ها، هیچ‌چیز دوست داشتنی‌ای درباره لایت وجود ندارد. او تا ریشه شیطانی است، مهم نیست که خودش چقدر فکر می‌کند که دارد دنیا را نجات می‌دهد.
دلایل زیادی وجود دارد که چرا «دفترچه مرگ» به این میزان قابل توجه است؛ از سبک و تکنیک هنری گرفته تا داینامیکِ کاراکترها. به معنای واقعی کلمه برای هر طرفدار انیمه ای چیزی در این سریال وجود دارد که شامل وحشت هم می‌شود.
• هلسینگ ۲۰۰۱ HELLSINGدر این دوره که ژانر خون‌آشامی خسته‌کننده و کاملاً لوث شده است. همیشه می‌توانیم به دهه نود برگردیم (با اینکه سری اول این انیمه در ۲۰۰۱ پخش شد ولی در پایان دهه نود ساخته شده و مانگای آن نیز در همان دهه نوشته‌شده) و «هلسینگ» را به خاطر بیاورم؛ مجموعه‌ای که در واقع توانست ژانر خون‌آشام را با احترامی که شایسته‌اش است نشان دهد.
سازمان سری به نام هلسینگ، توسط آبراهام ون هلسینگ پایه‌گذاری شده تا از ملکه و انگلستان در برابر موجودات فرا طبیعی شیطانی چون خون‌آشام‌ها و هیولاها محافظت کند. جلودار این سازمان آلوکاردکسی است که با همه چیزهای خون‌آشامی مقابله می‌کند، بیشتر به این دلیل که خود نیز یکی از آن‌هاست. وقتی سِراس ویکتوریا در اثر جراحتی مهلک رو به مرگ بود، آلوکارد با تبدیل کردن او به خون‌آشام او را نجات می‌دهد. از آنجا به بعد آن‌ها پیوندی مرید و مرادی پیدا می‌کنند. هرچند رابطه آن‌ها پیچیده است، اما آن‌ها همیشه نسبت به هم اعتماد و شکیبایی دارند.
متأسفانه «هلسینگ» تنها در ۱۳ اپیزود ساخته شد و میل مخاطبینش را برای دیدن خون بیشتر و البتهآلوکارد بیشتر بی‌پاسخ گذاشت؛ اما این مجموعه چنان کار فوق‌العاده‌ای در زمینه هارور و اکشن انجام داد که یکی از بهترین انیمه‌های تمام دوران لقب گرفت.
• پارانویا اِیجنت ۲۰۰۴ PARANOIA AGENTوقتی شبکه “اَدالت سوئیم ” تصمیم به پخش انیمه در تلویزیون کرد بسیار موفق عمل کرد. انیمه‌های زیادی چون «کنشین» Rurouni Kenshin، «سیلُر مون»Sailor Moon و «Yu Yu Hakusho» از انیمه‌های موفقی بودند که توانستند طرفداران را سرگرم کنند. در حالی که این مجموعه‌ها، سریال‌های اکشن و سرگرم کننده‌ای بودند، «پارانویا اِیجِنت» چیزی کاملاً متفاوت در این رده بود. این یک انیمه شاد و سبک و سرخوش نبود؛ بلکه یک هارورِ روان‌شناختی منجمد کننده بود.
در موساشینو شهر توکیو یک عارضه اجتماعی به واسطه حمله‌های سریالی شخصی به نام “لیل اِسلاگِر “ Lil Slugger در حال رخ دادن است؛ پسری که در اطراف اسکیت می‌کند و با یک چوب بیس‌بال سر مردم را له می‌کند. این انیمه بر روی چندین نفر مختلف و نقش آن‌ها در این رویداد مخوف متمرکز است؛ از جمله قربانیان و کارآگاهانی که برای دستگیری او اختصاص یافته‌اند.
«پارانویا ایجِنت» همواره با فیلموگرافی دیوید لینچمقایسه شده است. در خیلی از زمان‌ها این سریال لحظات هذیان گونه‌ای شبیه توهمات ایجاد شده توسط مصرف مخدر دارد که این لحظات با ترکیبی از موجودات عجیب و رنگ‌های جذاب کامل شده. در زمان‌های دیگر این کاراکترها هستند که هذیان زده هستند و دچار اختلال استرس پس از سانحه می‌شوند. تِمِ داستان به بررسی ماهیت ترس می‌پردازد و اینکه هیولاهای ترسناک فرا طبیعی محصولات ترس انسانیهستند.
• یامیشیبای: داستان‌های ارواح ژاپنی ۲۰۱۳ تا ۲۰۱۷ YAMISHIBAI: JAPANESE GHOST STORIESکامیشیبای Kamishibai سبکی از تئاتر خیابانی و داستان‌گویی است که در دوره پس از جنگ بسیار محبوب بود. کامیشیبای توسط یک راوی که صفحاتی نقاشی شده در یک صحنه نمایش مینیاتوری داشت روایت می‌شد. او داستان‌ها را با جابه‌جا کردن و تغییر دادن تصاویر روایت می‌کرد. با به روی کار آمدن تلویزیون، کامیشیبای بشدت رو به زوال رفت و به دلیل شکل‌های جدیدی از سرگرمی در عصر مدرن به شکل گسترده‌ای ناپدید شد. با این حال تأثیر و نفوذ آن را می‌توان در انیمه‌ها و مانگاها دید؛ این به‌خصوص شامل «یامیشیبای: داستان‌های ارواح ژاپنی» نیز می‌شود.

«یامیشیبای: داستان‌های ارواح ژاپنی» یک سریال انیمه ای در فرمت داستان‌گویی کامیشیبای است. هر اپیزود حدود ۴ دقیقه طول می‌کشد که تمام کردن این سریال را درزمانی کم بسیار راحت می‌کند. هر فریم به زیبایی تصویرپردازی شده، به شکلی که انگار با آبرنگ بر روی یک طومار طراحی‌شده؛ اما در پشت این زیبایی داستان‌های بشدت آزاردهنده‌ای تعریف می‌شوند.

هر اپیزود بر اساس یک افسانه محلی بناشده؛ داستان‌هایی که برای ترساندن کودکان یا بزرگ‌سالان برای درست رفتار کردن یا انجام ندان رفتاری خاص گفته می‌شد. روایتِ تسخیرکننده آن حس “نشستن دور آتش در شب و تعریف داستان‌های ترسناک” را به مخاطب می‌دهد و همه کاراکترها را چون عروسک‌های خیمه‌شب‌بازی ترسناک کنترل می‌کند. پایان مبهم داستان‌ها، راه را برای تفسیرهای مختلف باز می‌گزارد و اجازه می‌دهد مخاطبان از تخیل و دانش خود درزمینهٔ فرهنگ‌عامه ژاپنی استفاده کنند و خود از ماجرا سر درآورند. تعلیق داستان‌ها خود به‌تنهایی می‌تواند این انیمه را به انتخابی مناسب برای تماشای آن در یک شب طوفانی تبدیل کند.

منبع : www.blog.namava.ir